عمر دفتر انشای من در بلاگ اسکای به هفت سال رسید
در این هفت سال با خیلی ها دوست شدم و با خیلی ها بیشتر اشنا شدم
اما از این به بعد این وبلاگ به روز نمیشود و دفتر انشای من به سرویسدهندهی دیگری منتقل میشود.
از این به بعد برای دیدن مطالب جدید و یا روزنوشتهای مسلم بیگزاده؛ از سایت زیر دیدن فرمایید:
با تشکر
مسلم بیگزاده
پ.ن:
بهترین آهنگ زندگی من تپش قلب توست
و قشنگ ترین روزم روز شکفتنت.
تولدت مبارک
ناهار بالای آسمانخراش
Launch_atop_a_skyscraper
این عکس یکی از معروفترین عکسهای جهان است که توسط Charles Clyde Ebbets در ۲۰ سپتامبر سال ۱۹۳۲ از ناهار خوردن ۱۱ کارگر ساختمانی بر روی یکی از تیرآهنهای طبقهی ۶۹ ساختمان RCA که آن موقع در حال ساخت بود گرفته شده است. آرامش کارگران بدون هیچ امنیتی درحالیکه خیابانهای نیویورک، ۲۵۶ متر با پاهای آنها فاصله دارد، عامل مشهور شدن این عکس است.
پشت ایستگاه سنت لازار
Behind the Gare Saint Lazare
این عکس که در سال ۱۹۳۲ گرفتهشده، معروفترین شاهکار عکاس معروف، کارتیه برِسون است. در این عکس جزئیات هنری بسیاری وجود دارد که آن را به یک شاهکار هنری تبدیل کرده است. پرش مرد از روی آبگرفتگی خیابان به گونه ایست که انگار نردبان قرار بوده سکوی پرش او از روی مشکلات باشد ولی آبگرفتگی به قدری وسیع است که در آخر او وسط آبگرفتگی پایین میآید.
قدم به باغ بهشت
The walk to paradise garden
این عکس نیز یکی از شاهکارهای عکاسی دوران جنگ جهانی دوم است و توسط ویلیام یوجین اسمیت در سال ۱۹۴۶ گرفته شده است. در این عکس نشان میدهد که دو کودک از مکانی غار مانند به باغی پر از روشنایی قدم میگذارند. امید به زندگی در این عکس موج میزند و نشان میدهد کودکان که نماد معصومیت هستند از دنیای جنگزده و پر از خشونت و نفرت و سیاهی در آن زمان به سمت دنیایی روشن و زیبا قدم میگذارند.
مرد تانکها
یک روز پس از سرکوب اعتراضات مردم در میدان تیان-آن-من چین که به قتلعام ۴ ژوئن ۱۹۸۴ نیز معروف است، تانکها به سمت این میدان پیشروی میکردند که با مردی روبرو شدند. این مرد با پیراهن سفید که کیسههای خرید در دست داشت، روبروی تانکها ایستاد و جلوی حرکت تانکها را هرچند برای مدت کوتاه گرفت. سپس افرادی او را به داخل جمعیت کشیدند و ناپدید شدند ولی این حرکت نمادین او بر علیه سرکوب در تاریخ جاودانه شد. سلسله اعتراضات عمدتاً مسالمتآمیز مردم به خاطر محدودیتهای سیاسی چین بود که سرانجام در ۴ ژوئن با قتلعام مردم به پایان رسید. این عکس را جف وایدنر از یکی از بالکنهای طبقهی ششم هتل پکن گرفت.
کارگری در حال کار بر روی پمپ بخار
این عکس توسط لویس هاین در سال ۱۹۲۰ گرفته شد. لویس هاین به خاطر عکسهایش دربارهی کودکان کارگر مشهور شد. او عکاسی را در یکی از مدارس نیویورک که در آن تدریس میکرد، شروع کرد. سپس متوجه شد میتواند از عکاسی برای مبارزه با تبعیضی که مهاجران با آن روبرو هستند استفاده کند. او در ابتدا از مهاجران جزیرهی الیس عکس گرفت و از زندگی آنها مستند ساخت. سپس تلاشش را بر روی کودکان کار و وضعیت نابسامان آنها متمرکز کرد. میتوان تلاش چندین سالهی لویس هاین برای اطلاعرسانی دربارهی وضعیت کودکان کار به وسیلهی چاپ عکسهایشان را به چارلز دیکنز تشبیه کرد. با این تفاوت که چارلز دیکنز این کار را با نوشتن داستان انجام میداد. قوانینی که امروزه برای منع کارگری کودکان در سراسر جهان وجود دارد را باید نتیجهی تلاش افرادی مثل لویس هاین دانست.
Dali Atomicus
در این عکس خارقالعاده هیچ استفادهای از فتوشاپ نشده و کاملاً طبیعی است. فیلیپ هالسْمَن در سال ۱۹۴۷ ساعتها وقت صرف کرد تا این عکس شگفتانگیز را بگیرد. سالوادور دالی در آن زمان یکی از نقاشهای صاحبنام سورئالیسم بود. فیلیپ هالسمن به همراه سالوادور دالی ۲۸ بار تلاش کرد تا بالأخره توانست یک عکس جاودانهی سورئالیستی بگیرد. او هر بار برای گرفتن عکس تا شمارهی ۴ میشمرد. با شمارهی یک، همسرش صندلی را در هوا نگه میداشت. با شمارهی دو، دستیارانش برای پرتاب گربهها! و ریختن آب آماده میشدند، با شمارهی ۳ یکی از دستیاران گربهها را از سمت راست پرتاب میکرد، و دیگری آب را از سمت چپ میریخت. با شمارهی ۴ سالوادور دالی به هوا میپرید و چند میلیثانیه بعد، عکس گرفته میشد.
بعد از هر بار امتحان، دستیاران میبایست زمین را که خیس شده بود، تمیز میکردند و گربه را نیز گرفته و آرام میکردند تا برای پرتاب بعدی آماده باشد!
منبع: یک پزشک
محسن یگانه / حباب / هوایی شدی
من برعکس همه پشت خنده هام غمه
تو برعکس منی شادی و غمگین میزنی
ولی تو فوقش آخرش میگی کلاه رفته سرش
باشه کلاه رفته سرم ولی تو رو از رو میبرم
خطو نشون کشیدم که خدایی نکرده دیدم
چشام دیگه تو رو نبینه آره دوری دوستی همینه
خاطرت هنوز عزیزه ولی از فکری که مریضه
بهتره دوری باشه نه که یه عشق زوری باشه
هوایی شدی خواستی که قلبمو دورش کنی
دل تو دلت نبود بزنی ذوقمو کورش کنی
کار از کار گذشته دیگه نمیشه به رو نیارم
با بدو خوب تو ساختم ولی نه دیگه کشش ندارم
تو بر عکس منی زیر حرفات میزنی
من به موقش یه کمی آره فوقش یه کمی
یه کمی کلاه رفته سرم وقتی بودی دورو برم
یه کمی کلاه رفته سرم ولی تو رو از رو میبرم
تو انگار تو نبردی ببین چه گردو خاکی کردی
عشق تو عینه درده آخ الهی برنگرده
حسی بهم نداشتی روزو شب واسم نذاشتی
تو ظاهر عشق و دوستی ولی دروغای زیر پوستی
هوایی شدی خواستی که قلبمو دورش کنی
دل تو دلت نبود بزنی ذوقمو کورش کنی
کار از کار گذشته دیگه نمیشه به رو نیارم
با بدو خوب تو ساختم ولی نه دیگه کشش ندارم
----------------------------------------------------
محسن یگانه
آلبوم حباب
هوایی شدم (2012)
مدت زمان 3 دقیقه و 43 ثانیه
حجم فایل 7/35 مگابایت (کیفیت 273)
برای دانلود آهنگ هوایی شدی؛ بر روی لینک زیر کلیک کنید
مریم حیدرزاده / یا تو یا هیچکس دیگه / نشد یه قصری بسازم
نشد یه قصری بسازم پنجرهاش ابی باشه
نشد یه قصری بسازم پنجرهاش ابی باشه
من باشم و اون باشه و یک شب مهتابی باشه
نشد یه جا بمونه و آخر بشه ماله خودم
حتی یه بار یادش نموند ماه و روز تولدم
با همه التماس من نشد دیگه نره سفر
شعرام بجز اون روی هر دیوونه ای گذاشت اثر
نشد برم بغل بغل واسش شقایق بچینم
نه این که من نخوام برم نزاشت گلهارو ببینم
نشد همه دعا کنن همیشه اون باشه پیشم
یکی میگفت خواب دیده که اون گفته عاشقش میشم
اما نشد ، اما نشد قسمت ما یه لحظه ی روشن و خوش
پیغام واسش فرستادم بیا بازم منو بکش
نسد که نشکنه بازم این چینی شکستنی
هیچ جای دنیا ندیدم هیچ جای دنیا ندیدم
عجب چشای روشنی
باور نکرد یه موژشو به صدتا دریا نمیدم
یه تار مو خواستم نداد گفت به تو دنیا نمیدم
راست میگه هر چی اون بگه راست میگه هر چی اون بگه
من کجا و دیوونگی
چه جوری به حرفش گوش کنم
اون گفت بچسب به زندگی
خلاصه آخرش نشد ما گل سرخ رو بو کنیم
اون گفت برو که بتونیم خوب حفظ آبرو کنیم
نشد یه بار برسم به آرزوهای محال
یه خاطره مونده برام با یه سبد میوه کال
نشد منم واسه یه بار به آرزوهام برسم
گذشته کار از کارمون
دیر شده به خدا قسم
نشد به موقع این کویر ابری بشه بارون بگیره
نشد خودش آینه که هست بیاد و شمعدون بگیره
نشد بپاچم زیر پاش عطر گل محمدی
نشد بهم جواب بده
حتی بهم بگه بدی
نشد دوستت دارم بگه
به من که نه به دیگری
نشد یه بارم رد بشه
از روی شعرا سرسری
نشد یه کاری بکنه
که بدونم دوستم داره
آتیش گرفتم و یه بار
نگام نکرد بگه آره
نشد یه بار حرف بزنه
نزاره پای سرنوشت
نشد یه شب نگم خدا الهی که بره بهشت
نشد بشه یه بار واسش یه فال حافظ نگیرم
نشد تو رویاهام براش روزی هزار بار نمیرم
نشد بره
نشد نره
نشد بخواد
نشد بیاد
نشد ولی
شاید بشه
واسم دعا کنید
زیاد
از شما پنهون نکنم
یه حرفهایی بهم زده
گفته همین روزا میاد
اما هنوز نیومده
قصه داره تموم میشه
مثل تموم قصه ها
فقط واسم دعا کنید
اول خدا بعدا شما
قصه داره تموم میشه
مثل تموم قصه ها
فقط واسم دعا کنید
اول خدا بعدا شما
``````````````````````````````````````````````
مریم حیدر زاده
نشد یه قصری بسازم
یا تو یا هیچکس دیگه (آلبوم)
تاریخ انتشار 1379
مدت زمان آهنگ 05:37 دقیقه
حجم آهنگ 5.14 مگابایت (کیفیت 128)
برای دانلود بر روی لینک زیر کلیک کنید
«کاخ پارلمان» ساختمانی عظیم و زیبا در بخارست است که امروزه استفادهای چند منظوره داشته و جلسات هر دو مجلس سنا و نمایندگان رومانی در آن برگزار میشود. تاریخچه این بنا برای بسیاری از مردم رومانی و آنان که با داستان تلخ سالهای ساخته شدن آن آشنا هستند خوشایند نیست، با این حال این کاخ از مهمترین جاذبههای توریستی رومانی به شمار رفته و بزرگترین بنای غیرنظامی، گران قیمتترین مجموعه اداری و دولتی و سنگینترین ساختمان جهان شناخته میشود.
مریم حیدرزاده / یا تو یا هیچکس دیگه / یادته / 1383
روزای خیلی طلایی یادته؟
روزای خیلی طلایی یادته؟
روز ترس از جدایی،یادته؟
روز تمرین اشاره یادته؟
شب چیدن ستاره یادته؟
شعرای کتاب درسی یادته؟
یادته گفتی می ترسی، یادته؟
عکسمون تو قاب عکس و، یادته؟
بلهی بدون مکث و یادته؟
دستمون تو دست هم بود یادته؟
غصه هامون کم کم بود، یادته؟
چشم نازت مال من بود یادته؟
دیدن من قدغن بود یادته؟
روزگار قهر و آشتی یادته؟
هیج کس و جز من نداشتی، یادته؟
رویاهای آسمونی،یادته؟
قول دادی پیشم بمونی، یادته؟
روزای بی غم و غصه یادته؟
ببینم اول قصه یادته؟
عصر ابراز علاقه یادته؟
خبر خوش کلاغه، یادته؟
دست گرمت تو زمستون یادته؟
شونه من زیر بارون یادته؟
واسه خنده اجازه یادته؟
اونا که می گفتی رازه، یادته؟
یادته فال های حافظ تو حیاط؟
یادته قسم جون شاخه نبات؟
گل سرخا رو نچیدیم یادته؟
یه روزی هم و ندیدیم؛ یادته؟
حرفامون سر صداقت یادته؟
تو، تو مجازات خیانت، یادته؟
پنهونی سر قرارا، یادته؟
تأخیرات توی بهارا یادته؟
گوش ندادیم به نصیحت، یادته؟
گشتنت دنبال فرصت یادته؟
دستات و میخوام بگیرم یادته؟
راستی تو، بی تو می میرم یادته؟
دونه دادن به کبوتر یادته؟
خاطرات توی دفتر یادته؟
فال با نیت رسیدن یادته؟
طعم قهوه رو چشیدن یادته؟
واسه فال قهوه رو خوردن یادته؟
روزی صد بار بی تو مردن، یادته؟
یادته دعا، یادته دعای زیر طاقیا؟
کنار بوته های عقاقیا؟
زیر اون درخت گیلاس، یادته؟
با دوتا شاخه گل یاس؛ یادته؟
یادته گفتن راز، به قاصدک؟
یادته، چه قدر به هم گفتیم، کمک؟
فکر بودن توی قایق یادته؟
تو به من گفتی شقایق، یادته؟
پیش هم بودیم نذاشتن، یادته؟
اونا ما رو دوست نداشتن، یادته؟
نامه بدون امضاء یادته؟
اسم مستعار رویا، یادته؟
طرح اون انگشتر من یادته؟
پاسخ مختصر من یادته؟
فال حافظ شب یلدا، یادته؟
اسمم و گذاشتی شیدا یادته؟
چیزی خواستیم از خدامون یادته؟
مستجاب نشد دعامون، یادته؟
چشمون زدن حسودا یادته؟
چشامون شد مثل رودا، یادته؟
گفتی ما باید جداشیم یادته؟
گفتی ما باید جداشیم یادته؟
گفتی باید بی وفاشیم، یادته؟
یه دفه ازم بریدی؛ یادته؟
خط رو اسم من کشیدی؛ یادته؟
گفتی عشق تو هوس بود یادته؟
گفتی خوب بود ولی، بس بود یادته؟
حلقه من دست تو دیدم؛ یادته؟
حلقه من دست تو دیدم یادته؟
کلی سرزنش شنیدم؛ یادته؟
چشم من به چشمت افتاد یادته؟
کاری که دست دلم داد؛ یادته؟
حالا اومدم، همون جا وایسادم؛
حالا اومدم همون جا وایسادم
که تقاضای تو رو جواب دادم
درآوردم از دسم انگشترو
جا گذاشتمش همونجا، دفترو
اما قول دادم به قلبم و خدا
دیگه دل ندم به عشق آدما
حیف شعری که نوشتم یادته
شعر من بدم باشه، زیادته
حیف شعری که نوشتم یادته
شعر من بده ولی، زیادته
برای دانلود ترانه یادته با دکلمه (صدای) مریم حیدرزاده بر روی لینک زیر کلیک کنید
نام: کمال
کلاس: دبستان
موزو انشا: عزدواج!
هر وقت من یک کار خوب می کنم مامانم به من می گوید بزرگ که شدی برایت یک زن خوب می گیرم.
تا به حال من پنج تا کار خوب کرده ام و مامانم قول پنج تایش را به من داده است.
حتمن ناسرادین شاه خیلی کارهای خوب می کرده که مامانش به اندازه استادیوم آزادی برایش زن گرفته بود. ولی من مؤتقدم که اصولن انسان باید زن بگیرد تا آدم بشود ، چون بابایمان همیشه می گوید مشکلات انسان را آدم می کند.
در عزدواج تواهم خیلی مهم است یعنی دو طرف باید به هم بخورند. مثلن من و ساناز دختر خاله مان خیلی به هم می خوریم.
از لهاز فکری هم دو طرف باید به هم بخورند، ساناز چون سه سالش است هنوز فکر ندارد که به من بخورد ولی مامانم می گوید این ساناز از تو بیشتر هالیش می شود.
در عزدواج سن و سال اصلن مهم نیست چه بسیار آدم های بزرگی بوده اند که کارشان به تلاغ کشیده شده و چه بسیار آدم های کوچکی که نکشیده شده. مهم اشق است !
اگر اشق باشد دیگر کسی از شوهرش سکه نمی خواهد و دایی مختار هم از زندان در می آید
من تا حالا کلی سکه جم کرده ام و می خواهم همان اول قلکم را بشکنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم.
مهریه و شیر بلال هیچ کس را خوشبخت نمی کند.
همین خرج های ازافی باعث می شود که زندگی سخت بشود و سر خرج عروسی دایی مختار با پدر خانومش حرفش بشود.
دایی مختار می گفت پدر خانومش چتر باز بود.. خوب شاید حقوق چتر بازی خیلی کم بوده که نتوانسته خرج عروسی را بدهد. البته من و ساناز تفافق کرده ایم که بجای شام عروسی چیپس و خلالی نمکی بدهیم. هم ارزان تر است ، هم خوشمزه تراست تازه وقتی می خوری خش خش هم می کند!
اگر آدم زن خانه دار بگیرد خیلی بهتر است و گرنه آدم مجبور می شود خودش خانه بگیرد. زن دایی مختار هم خانه دار نبود و دایی مختار مجبور شد یک زیر زمینی بگیرد. میگفت چون رهم و اجاره بالاست آنها رفته اند پایین! اما خانوم دایی مختار هم می خواست برود بالا! حتمن از زیر زمینی می ترسید. ساناز هم از زیر زمینی می ترسد برای همین هم برایش توی باغچه یک خانه درختی درست کردم. اما ساناز از آن بالا افتاد و دستش شکست. از آن موقه خاله با من قهر است.
قهر بهتر از دعواست. آدم وقتی قهر می کند بعد آشتی می کند ولی اگر دعوا کند بعد کتک کاری می کند بعد خانومش می رود دادگاه شکایت می کند بعد می آیند دایی مختار را می برند زندان!
البته زندان آدم را مرد می کند.عزدواج هم آدم را مرد می کند، اما آدم با عزدواج مرد بشود خیلی بهتر است!
این بود انشای من.